Thursday, September 6, 2007

تاریخچه روز اول ماه مه

روز جهانی کارگر




" اول ماه مه" يادآور حادثه ای است که در سال 1886، در شيکاگوی آمريکا، رخ داد. در اين روز، پليس به صفوف 360 هزار نفری کارگران که خواهان هشت ساعت کار بودند، شليک کرد و شش کارگر را به خاک و خون غلطاند.

سه روز بعد از جنایت "اول ماه مه" یک تظاهرات اعتراضی در شیکاگو برگذار شد. محل تجمع، توسط دویست پلیس مسلح که تحت فرمان کاپیتان "وارد" بودند، اشغال گردید. پس نوبت سخنان "آلبرت پارسونز" رسید. صحبتهای " فیلدن" تقریبا به آخر رسیده بود که پلیس به بهانه خاتمه ی تجمع به حرکت در آمد و خواستار پراکنده شدن معترضین شد. اما سخنران از محل تریبون اعلام کرد که این یک تجمع آرام است و باید ادامه یابد. این خواست با مخالفت "وارد" روبرو گردید و با واکنش مامورین پلیس مواجه شد.

در همین اثنا بود که ناگهان یک بمب در بین عوامل پلیس منفجر گردید. نتیجه این انفجار، شلیک دیوانه وار سربهای داغ مامورین پلیس بود. در این جریان، هفت پلیس کشته و 50 تن زخمی شدند.

تا امروز روشن نگردید چه کسی بمب را پرتاپ کرده بود. بسیاری معتقدند که ابتکار این عمل با صاحبان سرمایه بوده است. ولی بهر ترتیب، این بمب بهانه را برای تهاجم به جنبش کارگری آمریکا فراهم کرد.

نشریات اپوزیسیون ضبط و مصادره شدند، تعقیب پلیسی فعالین کارگری آغاز گردید، شش آنارشیست بعنوان مضنونین به قتل، دستگیر شدند و سخنرانان تجمع چهارم مه یعنی پرسونر و فیلدن هم بازداشت گردیدند.

اسامی دستگیر شدگان از این قرار بود: اسکار نیبه، اگوست اسپایس، جورج انگل، آدلف فیشر، لویس لینگ، میکاییل شواب.


دادگاه فرمایشی


دادگاه پرونده، "گرینل" به شکل مضحک و با بهره گیری از شهادت شاهدانی که با ارعاب و رشوه تراشیده شده بودند، خواستار اعدام دستگیرشدگان شد. اما پس از آنکه شش تن یاد شده اثبات کردند که در زمان انفجار بمب در محل حضور نداشتند، دادستان دادخواستش را، این بار، تحت نام " عوامل اغتشاش" به جریان انداخت. در واقع، قرار بود تا اینبار آنها را به جرم ایراد "سخنان تحریک آمیز" محاکمه کنند. آنها متهم بودند که با بیان حرفهای شورانگیز، بطور غیر مستقیم، اسباب قتل مامورین پلیس را فراهم کرده اند.

دادستان در خطابیه ای که روز به هیت منصفه ایراد کرد، عملا اظهار داشت که وظیفه این دادگاه نه رسیدگی به جرم یا بی گناهی دستگیرشدگان بلکه صدور حکم اعدام به منظور حفظ ثبات سیستم موجود است:" دستگیر شدگان حاضر متهم به قتل هستند. اما گناهشان بیشتر از آن هزاران تنی که پشت سرشان بودند، نیست. ولی فقط این عده دستگیر شدند چرا که رهبران هستند. محکومیت آنها بمنزله نجات جامعه است. در واقع این دادگاهی عیله آنارشیسم است. با صدور حکم اعدام این هشت نفر، شما بواقع نهادهای سیستممان را نجات می بخشید. اینها رهبران هستند. برای عبرت سایرین مجازاتشان کنید."و چنین شد که دادگاه در مورخ 15-10-1986، رای به اعدام هفت نفر از دستگیر شدگان داد. اسکار نیبه اگر چه از چوبه دار جان سالم بدر برد اما به 15 سال زندان محکوم شد.

پس از آنکه سرمایه توانست کمربند امنیتش را بامهر نهاد قانونیش قانویت بخشد، وکیل مدافع محکومین به نام "کایتان بلاک" تلاش جدیدی را برای دادرسی مجدد آغاز نمود. برای از سرگیری محاکمه و به جریان انداختن مجدد پرونده، 50 هزار دلار جمع آوری شد. اما دادگاه عالی " ایلینویز" از رسیدگی مجدد پرونده ا متناع نمود و تنها به تقلیل حکم فیلدن و شواب، آنهم از اعدام به زندان ابد اکتفا نمود. به این ترتیب، پنج طناب دار آماده شد که انتظار محکوم شدگان را می کشید. اما روز قبل از اجرای حکم اعدام، لوئیس لینگ، 23 ساله، خودکشی کرد. او گلوله ای را در میان دندانهایش گذاشت و به کمک شعله شمع منفجرش نمود.

بالاخره، حکم اعدام چهار تن باقی مانده به اجرا در آمد. در روز به خاکسپاری این جان باختگان، علی رغم ممنوعیت تظاهرات، 150 هزار نفر شرکت کردند. شرکت کنندگان با حمل پرچمهای سرخ و با خواندن آوازهای انقلابی، ممنوعیت تظاهرات و حضور پلیس سرکوبگر را به ریشخند گرفتند و خاطره ی قربانیانشان را گرامی داشتند.

افشای محاکمات


شش سال بعد از این ماجرا، یعنی در سال 1893، در جریان انتخابات فرمانداری، یک دموکرات ثروتمند بنام "آلتگرد" اعلام کرد که در صورت انتخاب شدن وی به فرمانداری، مساله دادگاه جان باختگان واقعه چهارم مه را مجددا به جریان خواهد انداخت. آلتگرد انتخاب شد و به قولش نیز وفا نمود.

نتایج بررسیهای به عمل آمده، تکان دهنده بود. پرونده های زیادی راجع به رشوه های داده و گرفته شده منتشر گردید و پرونده های کذایی زیادی افشا شد که نتیجتا، آزادی شواب و فیلدن را به همراه داشت.



No comments: