Thursday, September 6, 2007

«چاوز» کارگران را به مطالعه آثار

«تروتسکی» دعوت کرد

The image “http://www.marxist.com/images/cmr.gif” cannot be displayed, because it contains errors.

برگردان: نیما چراغی

رئیس جمهور «هوگو چاوز» در برنامه هفتگی خود در روز یکشنبه 22 آوریل 2007، به مردم «ونزوئلا» توصیه کرد به مطالعه ی آثار «تروتسکی»، بخصوص «برنامه انتقالی» (1) که در هنگام برپایی کنگره « بین الملل چهارم» در 1938 به رشته ی تحریر در آمده، بپردازند.

در پاسخ به یکی از شنوندگان برنامه بنام «رامون گونزالس»، «چاوز» توضیح داد: اخیرا جزوه ایی از طرف وزیر کار به او داده شده که وی آنرا مطالعه کرده است. این وزیر که «خوزه رامون ریورو» نام دارد، عضو اسبق اتحادیه های کارگری «بولیوار» است، که هنگام اعلام کاندیداتوری برای وزارت کار به «چاوز» گفته که تروتسکیست است.

«چاوز» تاکید کرد که "من نمی توانم خودم را از نظر گروه بندی [سیاسی] بعنوان یک تروتسکیست معرفی کنم اما به آن گرایش دارم، زیرا برای نظریات «لئون تروتسکی» احترام زیادی قائل هستم. هر چه بیشتر به نظرات «تروتسکی» احترام می گذارم، بهتر او را درک می کنم. برای مثال « انقلاب مداوم» نظریه ی بسیار مهمی است. همه ما باید مطا لعه کنیم؛ هیچ کس نمی تواند ادعا کند که به تمامی مسائل آگاه است و نیازی به مطا لعه ندارد."

«چاوز» در ادامه صحبتهایش نقل و قولی از «رامون» از اهالی «والرا» را می آورد که در مکالمه ی تلفنی به او گفته است:" در ونزوئلا وضعیتی وجود دارد که نه تنها می توانیم یک کشور سوسیالیستی با شیم بلکه می توانیم یک کشور ثروتمند و توسعه یافته ی سوسیالیستی باشیم ؛ زمانیکه ما درباره ی توسعه صحبت می کنیم باید خیلی محتاط باشیم".

«چاوز» در جواب به «رامون» و برای روشن نمودن دیدگاههای خود ادامه می دهد: " ونزوئلا قصد دارد یک کشور توسعه یافته باشد! خیلی خوب، ما باید مواظب و محتاط باشیم، اما این به معنای کپی کردن مدل از شمال [ سرمایه داری ایالات متحده] نیست، آن مدل جهان را ویران ساخته است؛ دوستان من، بخاطر همین، من از واژه ایی که بطور اتفاقی در ذهنم نشست استفاده کردم: توسعه ی سوسیالیستی، توسعه ی محیطی".

.

رئیس جمهور «چاوز» گفت که تحت تاثیر اظهارات تروتسکی در مورد شرایط انقلابی در اروپا و سایر کشورها قرار گرفته است. تروتسکی در جزوه ی «برنامه انتقالی» در این رابطه نوشت که شرایط لازم برای انقلاب پرولتری نه تنها آماده و رسیده، بلکه در حال ضایع شدن است. « چاوز»در این رابطه گفت: "تروتسکی در این جزوه که در فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی اول و دوم، در سال 1930 نوشته، ..... تروتسکی چه سالی ترور شد ؟ کسی یادش هست ؟ خیلی خوب، این هم تکلیف همه شما حاضرین در این جلسه .... ؛ شرایط، با توجه به معیارهای زمان ، در اروپا و باقی

کشورهای پیشرفته برای انقلاب پرولتری نه تنها فرا رسیده بلکه شروع به ضایع شدن است چراکه هر آنچه که برسد میتواند فاسد و ضایع شود؛ این بیانات تروتسکی مرا به شدت تحت تاثیر خود قرار داد زیرا قبلا آنها را نخوانده بودم؛ منظورم این نیست که تمام شرایط [برای انقلاب سوسیالیستی] حاضر است، اما اگر ما آنها را نبینیم و استفاده نکنیم آنها مانند هر محصول دیگری در دنیا، شروع به ضایع شدن می کنند".

و سپس «چاوز» به تئوری های مرکزی برنامه انتقالی تروتسکی اشاره کرد که می گوید " بحران تاریخی بشر به بحران رهبری انقلابی تنزل یافته است"

«چاوز»همچنین گفت: " تروتسکی به مسئله بسیار مهمی اشاره می کند و می گوید که شرایط برای انقلاب پرولتری در حال ضایع شدن و از دست رفتن است، نه به خاطر خود کارگران، بلکه به خاطر رهبری آنان که نا بخردانه و بزدلانه خود را تحت فرمان سرمایه داری، دموکراسی های بورژوازی و اتحادیه های کارگری قرار دادند. احزاب بزرگ کمونیست و انترناسیونال با سیستم منطبق شدند، و هیچکس نمی توانست از شرایط موجود، به خاطر نبود رهبری آگاه، بی باک و بهنگام برای راهنمایی نیروهای توده ای استفاده کند. و سپس جنگ جهانی دوم آغاز شد، همه ما می دانیم چه ها اتفاق افتا د و در نهایت، قرن ما،با سقوط اتحادیه شوروی و آنچه که به عنوان سوسیالیسم واقعا موجود از نام برده می شود به پایان رسید".

گروهی در ونزوئلا معتقدند که این سخنان «چاوز» حمله ایی به رهبران حزب کمونیست ونزوئلا است که از پبوستن به حزب متحد سوسیالیستی جدید خودداری کرده اند. رهبران «پی سی وی» حزبی که دارای مبارزان صادق و دلیر طبقه کارگر است، نقش اسفناکی در انقلاب بولیوار بازی کرده و به جای نقش پیشگامی و معرفی سوسیالیسم به عنوان تنها راه پبش

رو، بر عکس آنرا انجام داده است. آنها اولین سا ل های انقلاب را مصرانه به بحث در مورد اینکه انقلاب در فاز ضد امپریالیستی است و سوسیالیسم در دستور کار قرار ندارد، پرداختند. تنها زمانی که «چاوز» از سوسیالیسم سخن گفت «پی سی وی» به خود جرات بیان لفظ "س" را داد. و حتی حالا، آنها همچنان بر این عقیده پا فشاری می کنند که مرحله کنونی، "لیبرالیزم ملی " است .

از زمانیکه «چاوز» سخن گفتن از سوسیالیسم را در ژانویه 2005 آغاز کرده، این به موضوع اصلی بحث ها در تمام ونزوئلا تبدیل شده است. بیانات «چاوز» منجمله: "تحت نظام سرمایه داری راه حلی برای مشکلات توده ها وجود ندارد" و یا "تنها راه پیش رو سوسیالیسم است"، قدم بزرگی به پیش، در مسیر پیشرفت سیاسی او بوده است .او برای اصلاح سیستم و اهدای زمین ، خدمات بهداشتی و آموزشی برای مردم فقیر ونزوئلا تلاش کرد و از تجربیات و مطالعات خود دریافت که این اقدامات تحت سیستم سرمایه داری ممکن نیستند.

اما به محض اینکه «چاوز» از سوسیالیسم سخن گفت، رفرمیستها، بوروکراتها و ضد انقلابیون درون جنبش بولیوار به وحشت افتادند. آنها نمی توانند آشکارا با رئیس جمهور مخالفت کنند، زیرا سخنان او با احساسات و امید توده های مردم مرتبط بود. ترجیحا، آنها شروع به رقیق کردن سخنان «چاوز» نموده اند . پیشقراول آنان «ها ینز دتریچ» است که سعی نمود به توجیه تئوریک علیه سوسیالیسم بپردازد و آنرا در پوشش نام "سوسیالیسم قرن بیست و یکم" عرضه نماید؛ او اساسا استدلال میکند که سوسیالیسم به معنی سلب مالکیت بر ابزارتولید نیست، بلکه آنرا باید به معنی یک اقتصاد مخلوط درک نمود. این نشان می دهد که سوسیالیسم برای «دتریچ»، در واقع به معنای سرمایه داری است. «دتریچ» فکر کرده که مثل یک شعبده باز می تواند اظهارات «چاوز» در دفاع از سوسیالیسم را در کلاهی فرو کند و یک خرگوش سرمایه داری بیرون آورد. امروز دیگر، چه تفاوتی بین رفرمیست ها و استالینیست است؛ گرایشاتی که جملگی بر این اعتقادند که شرایط مناسب برای

انقلاب [سوسیالیستی] در ونزوئلای کنونی هنوز وجود ندارد.

بهرحال نظرات «چاوز» روشن و واضح تر از آن است که بشود از آن سو استفاده کرد. او در چند ماه گذشته در برابر تاکتیک های تاخیری بوروکرات ها و ضد انقلابیون، بسیار نا شکیبا شده است.

«چاوز» صریحا اعلام کرده که وقتی از ساخت سوسیالیسم سخن می گوید، از ساخت آن در حال حاضر و نه در آینده ی دور حرف می زند. «چاوز» در سخنان زیر در مورد تروتسکی به این مورد اشاره می کند:"خوب، اینجا شرایط محیاست؛ من فکر می کنم این نظریه «تروتسکی» برای زمانی که در آن هستیم مفید است؛ در «ونزوئلا» و «آمریکا لاتین» شرایط محیاست، ، بحث من فعلا اروپا و آسیا نیست، چراکه آنجا واقعیتها، ریتم و پویایی دیگری دارند؛ اما در «آمریکا لاتین» شرایط محیاست، و در ونزوئلا پیشبرد انقلاب حقیقی مسئله مهمی است."

انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر 2006 نشان داد که هنوز چرخش به چپ در انقلاب بولیوار وجود دارد. دست راستی های جنبش بولیوار از روند جریانات اخیر،سخنرانی «چاوز» در مورد «تروتسکی» در مراسم سوگند کابینه جدید و انتخاب روش چپگرایا نه اش، بیش از پیش نگران شده اند. خطوط مبارزه مشخص است و شکاف بین نیروهای انقلاب بولیوار همگانی و شفاف شده، و آنها قصد بحث برای ساخت حزب جدید را دارند.


«چاوز» از این موضوع آگاه است و در اولین جلسه مروجین حزبِ سوسیالیستِ یکپارچه ی جدید، در 24 مارچ، چنین گفت: "همانطور که انقلاب پیش می رود و بسط می یابد، تناقضات آشکار خواهند شد، حتی آن تناقضاتی که تا به حال پوشانده شده بودند، شدت می یابند، زیرا ما از موضوعات اقتصادی صحبت می کنیم و هیچ چیز مانند کیف پول سرمایه دار به او آسیب نمی رساند."

بدنه ی رهبری برخی از احزاب بولیوار از پیوستن به حزب سوسیالیست یکپارچه خود داری کرده اند. دلیل آن روشن است، آنها از این حزب جدید می ترسند، آنها از نفس توده های انقلابی پشت گردنشان می ترسند،آنها از بحث سوسیالیسم می ترسند. در یکی از جلسات اخیر در 19 آوریل، جایی که 16 هزار مروج «چی اس یو وی» سوگند خوردند، «چاوز» به تعدادی از فرمانداران «پودموس» آشکارا حمله کرد. او گفت: "تا آنجا که به من مربوط است او ماسک خود را کنار گذاشته و به اپوزیسیون پیوسته است" او در مورد «رامون مارتینز» فرماندار «پودموس» در «سوکر» صحبت میکرد. «چاوز» در پاسخ به اظهارات «مارتینز» که خود را طرفدار "سوسیالیسم دموکراتیک" خوانده بود گفت، مسئله اینجاست که من یک سوسیالیست هستم و او یک سوسیال دموکرات و اضافه کرد "من طرفدار سوسیالیزم انقلابی هستم".

در گفتگو درباره ی نیاز به یک رهبری انقلابی، «چاوز» از لنین نقل قولی آورد:

" من بر مساله ی رهبری حزب تاکید می کنم زیرا ما رهبری انقلابی ی متحد و یکپارچه در جهت انجام تکالیفی که در حا ل حاضر با ان مواجه هستیم، نداشتیم؛همنیطور که لنین گفته است"یک تشکیلات می تواند خواسته میلیون ها نفر را به صورت خواسته واحد بیان کند"،

پیشبرد انقلاب ضروری است، در غیر اینصورت شکست خواهد خورد، مانند رودخانه ای که طغیان میکند.

تفکرات سیاسی «چاوز»، آهنگ و بازتاب مبارزات ده ها هزار فعا ل انقلابی در سرتاسر ونزوئلا، کارخانه ها، محلات وحومه ها شهرها است . آنها به طور فزاینده ایی در حال رشد هستند و انقلاب را [ نه برای شکست بلکه] برای پیروزی می خواهند.

واقعه ی «سانیتالیوس دماراكای»

کارگران «سانیتالیوس دماراكای» که در راه عزیمت به «کارکاس» جهت انجام تظاهراتی در دفاع از کنترل کارگری و سلب مالکیت بودند، دستگیر و توسط پلیس کتک خوردند. این واقعه به صراحت تناقضات و خطراتی که در برابر انقلاب «ونزوئلا» قرار دارند را بیان می کند. کارگران، کارخانه را اشغال کرده اند و نزدیک به 5 ماه، تولید را تحت کنترل کارگری انجام دادند. آنها کمیته کارخانه ایی برای اداره کارخانه و ادامه مبارزه تاسیس کرده اند و این دقیقا همان چیزیست که تروتسکی در کتاب "برنامه انتقالی" مطرح می کند.

" اعتصابات نشسته، آخرین جلوگاه این قبیل ابتکار توده ها، از محدوده ی روشهای عادی سرمایه داری تجاوز می کند. جدا از درخواست های اعتصابگران، تسخیر موقت کارخانه ها، ضربه ای است کاری بر این بت، یعنی بت مالکیت سرمایه داری . هر اعتصاب نشسته، به نحوی عملی، این پرسش را مطرح می کند که چه کسی ارباب کارخانه است: سرمایه دار یا کارگر؟"

این دقیقا همان چیزیست که در «سانیتالیوس دماراكای» اتفاق افتاد و این مداخله ی رفقای جریان «مارکسیزم انقلابی» بود که به کارگران برای ترسیم اهداف و اقداماتشان کمک کرد. برخلاف آنچه که بعضی از رهبران اتحادیه های کارگری در «ونزوئلا» بر آن پافشاری می کنند، نقش اتحادیه های کارگری در زمان انقلاب، رهبری مبارزه روزانه برای اهداف حداقل مانند حقوق بیشتر و شرایط کار بهتر نیست، بلکه باید برای ارتقا [وضعیت عمومی] کارگران تا کسب قدرت تلاش کنند. همانطور که

«تروتسکی» در «برنامه انتقالی» توضیح می دهد: "اتحادیه های کارگری ، هدف نیستند بلکه وسایلی هستند در راه نیل به انقلاب پرولتری" و اضافه می کند " در طول دوره رشد استثنایی جنبش کارگری ... ایجاد تشکیلاتی که شامل تمام نیروهای مبارز توده ایی هستند مانند کمیته های اعتصا ب، کمیته های کارخانه و شوراها، لازم است".

اگر رهبران اتحادیه های کارگری در «ونزوئلا» کارزار جدی اشغال کارخانه ها و در خواست کارگران مبنی بر با ز گذاشتن دفاتر دخل و خرج کارخانه ها و سپس سلب مالکیت تحت کنترل کارگری را اجرا می کردند، مسئله قدرت خود به خود مطرح می شد.

از جنبه ی دیگر، دستگیری و سرکوب کارگران «سانیتالیوس دماراكای»، همان بحث بسیار مهم مارکسیستی را مجددا طرح می کند که «تروتسکی» هم در «برنامه انتقالی» در شرایط اروپای 1930 بیان کرده:"مسئله تسلیح کارگران و کشاورزان." در «ونزوئلا» در شرایطی به سر می بریم که دستگاه دولتی پیشین، با وجود تضعیف شدنش، هنوز در جای خود باقی است. فرماندار «آراگوا» قادر به استفاده از پلیس برای حمله به کارگران است و گارد ملی هم در کنار پلیس عمل کرده است .

این مسئله، اشاره به نکته ایی است که مارکسیست ها همیشه گفته اند ، "کارگران نمی توانند ماشین دولتی ِ دست نخورده پیشین را در دست گیرند و برای اهداف خود از آن استفاده کنند". در «ونزوئلا»، مسئله تسلیح کارگران و کشاورزان و برپایی میلیشای مردمی ، بسیار مهم و قابل اجرا است .

وظایف پیش رو


مهمتر از همه، حوادثِ «سانیتالیوس دماراكای» نشان می دهد که وضعیت چقدر خطرناک است. ضد انقلاب به طور فزاینده ایی از خطر تمایلات چپ در انقلاب آگاه شده است. آنها مشغول خرابکاری در روند «کنترل کارگری» [توسط کارگران] هستند. در ماههای گذشته خرابکاری [ضد انقلاب] در اقتصاد با عث کمیابی مواد غذایی اولیه شد و حالا آنها درحال آماده شدن برای بسیج [هواداران خود] به خیابان ها در روز 27 مارس زمانیکه قرار است مجوز پخش برنامه ی شبکه ی تلویزیونی "آر سی تی وی" (شبکه تلویزیونی که در کودتا همکاری کرده بود) تمدید نشود، هستند.

راه پیش روی ما، سلب مالکیت از الیگارشی و سا خت دولت جدید انقلابی بر پایه کمیته های محله و کارخانه است. و برای پیشبرد این اهداف یک حزب و رهبری انقلابی نیاز است. به همین دلیل تمام انقلابیون باید عضوی از حزب سوسیالیست یکپارچه جدید باشند . همراهی توده های مردمی و بکارگیری عقاید «تروتسکی» و مارکسیزم که دقیق ترین راهنما برای تکمیل پیروزی انقلاب است امری ضروریست؛ این دقیقا آن چیزیست که رفقای جریان «مارکسیست انقلابی» انجام می دهند و ما از تمام انقلابیون حقیقی در «ونزوئلا» می خواهیم که به آنان بپیوندند.

1) متن کامل «برنامه انتقالی» نوشته ی «لئون تروتسکی» به فارسی ترجمه و توسط «نشر کارگری- سوسیالیستی» تایپ و در اختیار علاقمند آن قرار می گیرد.

منبع سایت: Marxist.com

No comments: