Friday, September 7, 2007

۱۸ تیر ماه فرا می رسد: چه باید کرد؟

با نزدیک شدن ۱۸ تیرماه مسئولان دولتی همانند سال های پیش دست به تدارکات زده و یاران ما در پلی تکنیک را دستگیر و روانه اوین کرده اند. روشن است که دستگیری های اخیر و ارعاب دانشجویان به چه منظوری سازمان می یابد. علت اصلی آن ایجاد جو رعب و وحشتی است که از برگزاری مراسم موفقیت آمیز ۱۸ تیر جلوگیری کند.

در مقابل؛ ما دانشجویان تنها یک راه در مقابل خود داریم: اتحاد و سازمان دهی هرچه متشکل تر ۱۸ تیر. برای تدارک سازماندهی بررسی و بکار گیری درس های ۱۸ تیر ۱۳۷۸ ضروری است.

اعتراضات دانشجويی تيرماه ۱۳۷۸ با تصويب « قانون اصلاح مطبوعات» يا بهتر بگويم قانون سانسور آن، آغاز شد. اين اعتراضات سپس با توقيف روزنامه ی « سلام» که اطلاعاتی در مورد « سعيد امامی» ( يکی از مسببين قتل نويسندگان) درج کرده بود به اوج خود رسيد. سازمانهای دانشجويی، کميته يی را بنام کميته تحصن شکل می دهند. اين کميته توقيف «روزنامه سلام» را محکوم کرده و ساير دانشجويان را به تحصن در کوی دانشگاه تهران دعوت می کند.

اين قيام سپس به شهرهای تبريز، شيراز، مشهد، اصفهان، همدان، اروميه و مهاباد و غيره بالغ بر ۱۴ شهر سرايت کرد. قيام دانشجويان نشان داد که متشکل ترين و در عين حال عقلانی ترين پاسخ به سرکوب ها، قيام بر عليه استبداد است.

در مورد وقايع و حماسه های خلق شده در « شش روزی که ايران را لرزاند» درس های مهمی طرح شدند که در ترسیم چشم اندازهای جنبش دانشجویی کنونی هم می تواند نقش ایفا کند.


اولين و در عين حال مهم ترين درس قيام دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸، کسب سريع آگاهی سياسی توسط دانشجويان بود. دانشجويان :به مثابه حساس ترين و در عين حال ورزيده ترين قشر تحت ستم وارد کارزار مبارزاتی شدند. در روز اول: به توقيف روزنامه سلام و محدوديت مطبوعات اعتراض کردند، روز دوم: به ماهيت نيروهای سرکوبگر پی بردند، روز سوم، رهبر انقلاب را زير سوال بردند، روز چهارم: به ماهيت رئيس جمهور پی برده، و در روزهای آخر، شعار « وای به روزی که مسلح شويم» را سر دادند!


دومين درس اما، اتحاد جناح های هئيت حاکم بود که به محض احساس خطر ، تمام خصومت ها و جنگهای خود را کنار گذاشته و متحددا به سرکوب قيام پرداختند. جناح اصطلاح طلب (خاتمی) که مهر سکوت بر لبان خويش زده بود، بعد از موضع گيری جناح اقتدارگرا و تهديد نامه ی ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه (۲۱ تير)، اظهار داشت که بايد صف « خوديها» را از « ناخوديها» جدا نمايم. روزنامه کيهان برای زهر چشم گرفتن و همسو نمودن جناح دوم خردادی در مقاله يی زير قلم «شريعتمداری» در 21 تيرماه، عرصه سياست ايران را به يک خيابان يک باند توصيف نمود که در آن، دو حريف به سرعت به طرف هم حرکت می کنند. از آنجايی که عرض اين خيابان فقط برای عبور يک اتوموبيل ظرفيت دارد، بالاخره يکی از دو حريف بايستی از خيابان خارج شده و راه را برای عبور ديگری باز کند.


درس سوم جنبش دانشجويی تيرماه ۱۳۷۸ ، بيداری نسل تازه نفس و جديدی بود که خواستار نابودی انحصارگرایی بود. ايران به مانند ساير کشورهايی که دارای جمعيت جوان هستند با ۷۰ در صد جمعيت زير ۳۰ سال، ۱۹ ميليون دانش آموز حالت بسيار ملتهب و انفجاری را داراست. اما همواره وظيفه دانشجويان مارکسیست انقلابی، مبارزه با تمام گرايشات رفرميست و مماشات جو درون جنبش دانشجويی و پيوند با پيشرو کارگری و ساير اقشار دربند است. طبقه کارگر ايران به مثابه طبقه يی که شريان اقتصادی جامعه را دست دارد بعنوان يکی از سازماندگان اصلی مبارزات ضد سرمایه داری ظاهر می گردد.


درس چهارم جنبش دانشجويی تیرماه ۱۳۷۸، انشعاب در صفوف دانشجويان و حضور ميليشای دانشجويی در راديکاليزه کردن حرکتهای صنفی دانشجويان بود. در دوشنبه ۲۱ تيرماه ( در پنجمين روز) دفتر تحکيم وحدت دانشجويی برای ختم کردن غايله، دست به انشعاب در کميته تحصن زد. افراد رفروميست که خواستار پايان تحصن بودند شورايی به نام «شورای منتخب متحصنين» که عموما دفتر تحکيمی بودند را شکل دادند. پس از اين شکل گيری آنان طی بيانيه يی پايان تحصن را اعلام کردند. با اين وجود، ميليشای دلير و هوشيار دانشجويی بدون در نظر گرفتن اين جو سازش طلب، تظاهراتی را سازماندهی می کند که بيش از ۱۰ هزار نفر دانشجو در آن شرکت می کنند. ميليشای دانشجويی همان دانشجويان رادیکال هستند که صورتهای خود در نقاب پوشاندند.

درس پنجم، عدم هماهنگی در نيروهای ضد شورش و سرکوبگر و ضرورت مبارزه با آن است. اگرچه حمله نيروهای انتظامی به کوی دانشگاه با برنامه ريزی حساب شده صورت گرفت، ولی دولت به هيچ وجه تصور توده يی شدن اين قيام را نمی کرد. بعد از شروع قيام، رژيم با سه بدنه سرکوبگر اصلی و يک بدنه ی نامرئی (سربازان گمنام امام زمان) وارد صحنه شد.


نيروهای واحد ارتش و عمليات ويژه به سرپرستی « علی ذوالقدر»، نيروهای انتظامی به سرپرستی لطفيان و شاخه به سرپرستی ده نمکی ، حسين الله کرم که سپاه و بسيج آنان را تقويت می کردند. اين بدنه ها روز شنبه ۱۹ تير به دستور رهبران اختيار تام يافتند تا با تمام امکانات حتی کشتار عظيم، غايله را ختم دهند. اما دولت با وجود بسيج کليه سرکوبگری ها قافيه را باخت چرا که وقتی موج روان ستم ديده به راه افتد، کسی را توانايی ايستادگی در مقابل آن نخواهد بود.


ششمين و جالب ترين درس اين قيام، طرد پديده ی آپارتد جنسی بود که خود را در بارزترين شکل در طی بيست سال اخير نمايان ساخت. دانشجويان دختر و پسر دست در دست هم وارد صحنه شده و اعلام داشتند که تنها با حضور فعال آنان است که می شود حرکتی را سازمان داد. اگرچه از طرف نيروهای دانشجويی مسلمان، اعمالی در جهت ايزوله کردن دختران و زنان قهرمان دانشجو صورت پذيرفت ولی برخورد قاطعانه اين زنان و دختران دانشجو، پرده از اين خط و سياست قرون وسطايی دريد. برای نمونه دانش آموزان زن دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و سايرين به مداوای پسران مصدوم می پرداختند و پسران دانشجو نيز دختران و زنان را در هجوم مزدوران انصار و نيروهای انتظامی از صحنه دور می کردند. مريم شانسی سخنگوی دربند «سازمان ملی دانشجويان و دانش آموختگان» در مصاحبه با نشريه «تاتس» گفت: زنان ( زنان خانه دار) و کارگران قسمت عمده يی از جمعيت تظاهرات کننده را تشکيل می دهند.


بعنوان آخرين درس قيام تيرماه ۱۳۷۸ بايد عدم حضور تشکلات مستقل دانشجوئی را اضافه کنيم. دانشجويان به مانند ساير اقشار و طبقات اجتماعی، بدون تشکل نمی توانند هيچ يک از خواسته های خود را عملی و تحقق بخشند. وجود تشکلات مستقل دانشجوئی سبب می شود که در موقعيتهای حساس، منطقی و در عين حال راديکال ترين سياستهای لازم جهت هماهنگی در بين صفوف دانشجويان معترض ايجاد شود. ايجاد تشکلات مستقل دانشجوئی که فعالين و رهبری اش را دانشجويان مبارز و مستقل بر عهده دارند. قادر هستند در مدت کوتاهی به اعتراضات و مطالبات دانشجويان بعد سراسری بخشند.پيکره های اوليه تشکلات مستقل دانشجوئی می توانند بر بستر مبارزات و تجربيات دانشجويان و افشای سياستهای تشکلات دانشجوئی حکومتی، ساخته و استوار گردند. هر گونه کوتاهی از ايجاد تشکلات مستقل دانشجوئی و روی آوردن به حرکات اعتراضی لحظه ای سبب می شود که در پايان هر حرکتی، فعالين دانشجوئی منکوب و برای مدت طولانی جو پراکندگی و نا اميدی بر جنبش دانشجوئی مستولی گردد.


بدون شک، با در نظر گرفتن شرايط بسيار خفه کننده در محيط دانشگاهها و جامعه ايران، تشکلات مستقل دانشجوئی نمی تواند بصورت علنی عملی کنند. چراکه تجربه نشان داده که رژيم با استفاده از دستگاه عريض و طويل سرکوبگرش، علاوه بر شناسائی فعالين دانشجوئی درون دانشگاهها، به حذف فيزيکی آنان نيز مبادرت خواهد کرد؛ که اين مساله به نوبه خود می تواند ضربه جبران ناپذيری را بر پيکره جنبش دانشجوئی وارد سازد؛ لذا مبارزه پيگير مخفی و نيمه علنی بايد بوسيله ی پيشروی دانشجوئی در دستور کار قرار می تواند بگیرد. از این رو ایجاد هسته های مخفی سوسیالیستی در دانشگاه می تواند به عنوان ستون فقرات حرکت های توده ای ایجاد گردد.


۱۸ تیرماه فرا می رسد. درسهایی ۱۳۷۸ و تجارب چند سال پیش را باید بکار برد. ما دانشجویان باید این روز را متحدانه و با هدف ایجاد یک اتحاد عمل سراسری پایدار برگزار کنیم. قدرت متحدانه ما می تواند در مقابل هر نیروی دوام آورده و دست آوردهای نوین کسب کند.

شورای سردبیری میلیتانت

۴ تیر

No comments: