Thursday, September 6, 2007

میلیتانتی کیست

و انحراف چیست؟

TinyPic image

مزدک پویان
در روزهای قبل و بعد از انتشار شماره اول نشریه «میلیتانت»، دوستانی در کامنت های وبلاگ نشریه «میلیتانت» نگرانی خود را از حضور گرایشی که به زعم این دوستان همه را یا میلیتانتی می دانند و یا منحرف اعلام داشته اند. در کامنتی دیگر باز هم عده ای از دوستان ضمن آرزوی موفقیت برای نشریه میلیتانت و غیره، اشاره به حضور گرایشی خاص که به زعم این دوستان خطرناک می باشد کرده اند و عملاً هشدار می دهند که این موضوع منجر به بسته شدن راه های گفتگو و در نتیجه ایزوله شدن «میلیتانت» می گردد.

من لازم می دانم که پیش از هر چیز از توجه تمامی دوستان و رفقا نسبت به آینده ی این نشریه تشکر کنم، اما در کنار تمامی این دل مشغولی هایی که بعضاً قابل درک اند، کسانی نیز دیده می شوند که از سر غرض ورزی اقدام به تخریب و تحریک سایرین علیه رفقای میلیتانت می کنند. در این جا سعی من بر این است تا ضمن پاسخ دادن به مغرضین و روشن نمودن برخی ابهامات برای رفقا و دوستانی که نکات بالا و موارد مشابه را مطرح کرده اند روشن سازم.

«میلیتانت» چیست و میلیتانتی کیست؟

نام میلیتانت همواره با دو مفهوم در هم تنیده شده در تاریخی که تا به امروز ادامه دارد همراه بوده است: از یکسو ضدیت با استالینیسم و دولت منحط و بوروکراتیک کارگری شوروی، و از سویی دیگر اعتقاد راسخ به تحقق انقلاب سوسیالیستی و استقرار سوسیالیسم در مقیاس بین المللی با تکیه بر آرای مارکس و لنین. این گرایش چه در دهه ی سی میلادی و چه امروزه همواره پرچمدار مترقی ترین مبارزات سوسیالیستی در اروپای غربی بوده است. نخستین تلاش ها برای بنیانگذاری تشکلی در مبارزه با استالینیسم را «لئون تروتسکی»، فرمانده و بنیانگذار ارتش سرخ، صدر شورای کارگری پتروگراد و فرمانده کمیته انقلابی نظامی پتروگراد در سال های تبعید از روسیه شوروی استالینیستی انجام داد. در دوران شکل گیری «بین الملل چهارم» افراد و سازمان های کارگری – سیاسی بسیاری در اروپا و ایالات متحده شکل گرفتند که همگی در آغاز، هدفی مشترک را دنبال می کردند: مبارزه با سرمایه داری و استالینیسم. در این دوران بود که احزابی مانند حزب کارگران سوسیالیست آمریکا به رهبری «جیمز پی کانن» و «جوزف هنسن» شکل گرفت. نام ارگان اکثر قریب به اتفاق این احزاب و سازمان ها که خود را سوسیالیست انقلابی می نامیدند «میلیتانت» بود. پس از ترور تروتسکی در مکزیک به دست مزدوران استالینیست، رفقای او در سراسر جهان به مبارزه ی خود ادامه دادند، مبارزه ای که تا به امروز نیز در حال انجام است.

با بیان تاریخچه بالا نشان داده شد که نام «میلیتانت» همواره در ضدیت با انحرافی به نام استالینیسم ( که ترجمه سیاسی بوروکراتیسم است) و انقلابی گری خستگی ناپذیر عجین بوده است.

با این تفاسیر اکنون می توان کمی روشن تر از مفهوم "میلیتانتی" صحبت کرد و آن را توضیح داد. "میلیتانتی"ها همانطور که در پلاتفرم خود نیز آورده اند عده ای از جوانان مارکسیست و انقلابی هستند که هیچکدام از احزاب و سازمان های موجود را ظرف مناسبی برای فعالیت نمی دانند و از سویی دیگر با توجه به شرایط عینی جامعه و دانشگاه ها، معتقد به لزوم مبارزه با گرایشات مماشات جو، سانتریست و رفرمیست می باشند. "میلیتانتی"ها تنها راه مبارزه با انحرافات یاد شده در درون جنبش دانشجویی را تشکیل یک قطب سوسیالیستی می دانند که در آن (نه به مانند یک فرقه) تمامی گرایشات نظری انقلابی و سوسیالیستی بتوانند حضور داشته باشند و آزادانه نظرات خود را به بحث بگذارند. این قطب سوسیالیستی بر خلاف پیشگویی برخی، به دلیل فاصله از سکتاریسم و سانتریسم موجود در میان برخی از فعالان، توانایی و ظرفیت دیالوگ با تمامی گرایشات را دارند و این موضوع به روشنی در نشریه کوشندگان این هدف، یعنی میلیتانت قابل مشاهده است.

شاید در ادامه توضیحات بالا، دوستانی ایراد بگیرند که مفاهیم مارکسیست، سوسیالیست و انقلابی بسیار کلی و گنگ است، و یا اشکال گیرند که معیار برای تشخیص سانتریست ها و سایر گرایشات مماشات جو چیست؟ به اعتقاد من این سوالات تماماً به جا و مهم هستند، اما ما به عنوان "میلیتانتی" پاسخ هایی نیز برای آن دارم:

مارکسیست و یا سوسیالیست چه کسی است؟ ممکن است طرح مسئله بدین نحو دوستانی را برنجاند که من به چه حق معیارهایی راه برای تشخیص و شناسایی سوسیالیست ها از غیر سوسیالیست ها معین می دارم.من معیار نوینی برای این شناسایی ابداع نکرده ام، آنرا بر اساس همان معیارهایی که لنین بزرگ، کائوتسکی و منشویک ها را خائن خواند قضاوت می کنم، من بر اساس همان معیاری قضاوت می کنم که روزی مارکس گفت اگر این ها مارکسیست هستند من مارکسیست نیستم!

به اعتقاد من، سوسیالیسم ( و واژه های مترادف آن یعنی کمونیسم و مارکسیسم) عبارتست از لغو فوری مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و بر این اساس سوسیالیست کسی است که به این هدف و وسیله نیل به آن، یعنی انقلاب سوسیالیستی، معتقد باشد. من بر اساس آموزه های مارکس و مهم ترین آن ها مانیفست کمونیست معتقدم که هدف فوری کمونیست ها سرنگونی سیادت سیاسی بورژوازی از طریق قهر انقلابی کارگران و جانشین ساختن آن با دیکتاتوری انقلابی و آهنین پرولتاریا است. بدین دلیل واژه انقلابی را بلافاصله پس از مارکسیسم و سوسیالیسم ذکر می کنم که همواره در طول تاریخ دویست ساله جنبش، کلکسیونی از افراد و احزاب گوناگون خود را سوسیالیست و مارکسیست نامیده اند و اکنون نیز می نامند.( نگاه کنید به احزاب سوسیالیست و سوسیال دموکرات اروپا!) به این شکل و با به کار بردن عبارت هایی نظیر "مارکسیسم انقلابی" و "سوسیالیسم انقلابی" خود را از گرایشات انحرافی جدا می کنم.

اما گرایشات مماشات جو چه کسانی هستند؟ از دید یک"میلیتانتی" تمامی افراد و احزابی که در برنامه شان از دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا سخنی به میان نیامده، تمامی احزاب و سازمان هایی که از شرکت در دولت بورژوایی دفاع می کنند،

تمامی گرایشاتی که در برابر موضوعات مشخص (مانند احتمال حمله آمریکا به ایران) تحلیل های نامشخص و ژورنالیستی ارائه می کنند، تمامی کسانی که به قیمومیت از پرولتاریا و به جای پرولتاریا حزب تشکیل می دهند و خود را حزب طبقه کارگر می نامند (حتی اگر خود را ملقب به"کمونیست" و "کارگری" بودن کنند) ، تمامی آن هایی که با اتکا به تئوری های پوک و مضحک در سال های سرکوب از حاکمان وحشی سرمایه دفاع کردند، انحرافی تلقی می گردند.

حال آیا این تحلیل ها و مواضع اشتباه است؟ آیا دگماتیک است؟ اگر به اعتقاد شما اینچنین است پس به پیش! ستون آزاد نشریه میلیتانت تمامی بحث های مربوط از تمامی گرایشات را بدون کوچک ترین سانسور و حذف گرایی منتشر خواهد.

زنده باد «میلیتانت»!

زنده باد انقلاب!

زنده باد سوسیالیسم!

No comments: