Friday, September 7, 2007


اخراج بیست هزار نفر مخالف از حزب کمونیست شوروی

طی پاکسازی اخیر (ژانویه ۱۹۳۶)


لئون تروتسکی

برگردان:: کيومرث عادل

موج جدید پاکسازی در حزب کمونیست اتحادیه جماهیر شوروی اینبار در حالی به عنوان بررسی اعتبار نامه های حزبی در جریان است که بر خلاف دفعات قبل بدون شرکت صوری اعضای خود حزب، جلسات عمومی، اقرار شخصی، اتهام عمومی و تأیید مدارک انجام می گیرد. ماشین بازرسی برای اینکه موضوع را تنها اعتبارنامه های حزبی جلوه دهد کاملاً پشت پرده عمل می کند.در واقع 10 درصد حزب در جریان این بررسی اخراج شده اند و در حالی که هنوز بررسی کاندیداهای حزب پایان نگرفته بیش از دویست هزار نفر از صفوف حزب عزل شده اند. یادآور می شوم که این تعداد کل نیرو های بلشویک در زمان تسخیر قدرت توسط پرولتاریا بود.

روزنامه پراودا در دو شماره ماه ژاویه خود، هدف اخراج ها را به شکل زیر دسته بندی کرد: تروتسکیست ها، زینوویویست ها، آپورتونیست ها، کلاه برداران،عناصر بیگانه و قاچاقچیان تا جاسوسان سازمان های خارجی. از کنار هم قرار دادن تروتسکیست ها، قاچاقچیان و جاسوسان عصبانی شدن نهایت سادگی است، هر رژیمی در مقابل مخالفان سفت و سختش به آزار و اذیت می پردازد. انقلابیون و مجرمان همانطور که امروزه در زندان های بورژوازی سراسر دنیا کنار هم زندگی می کنند، در گذشته نیز در کنار بودن را در زندان های تزار را تجربه کرده اند. کرنسکی در زمان خودش بار ها و بارها قسم خورد که بلشویک ها با دار و دسته "بلک هاندرد" و جاسوسان آلمانی ساخت و پاخت دارند. استالین هم کاملاً به سنن خود پایبند مانده است. به جای تنها عصبانی شدن از پاکسازی های حاضر، بهتر است به تحلیل دقیق تر آن بپردازیم.

پیش از هر چیز به این نکته اشاره می کنیم که از میان دویست هزار اخراجی از حزب، تروتسکیست ها رسماً بیشترین نفرات را دارند. آیا این نکته نشان دهنده شمار بالای آنهاست؟ یا بوروکراسی با وجود بیش از ده بار تصفیه تروتسکیست ها، همچنان آنها را خطرناکترین دشمن خود می داند؟ هر دو مورد! بایستی با استفاده از آمار رسمی ثابت کنیم که شمار بلشویک لنینیست های اخراجی تنها طی پاکسازی قبلی (اواخر 1935) به ده هزار نفر و در کل، به ارقامی بیش از این می رسد. وحشیگری در سرکوب نشان دهنده میزان ترس بوروکراسی است.

از نظر رسمی دولت بوروکرات، تروتسکیست ها و زینوویویست ها در یک دسته قرار می گیرند. زینوویویست ها همیشه گروه بندی لنینگرادی خالص را نماینگی کرده اند، در بخش های دیگر کشور از اعضای پراکنده تشکیل می شدند و گذشته از بی ثباتی، هیچگاه شخصیت سیاسی مستقل نداشتند. بنابراین ما شش دسته اخراجی ها داریم که با اندکی تغییر در گزارشات محلی، مکاتبات و مقالات برجسته تکرار شده است : 1) بلشویک لنینیست ها 2) زینوویویست ها 3)آپورتونیست ها یا فرصت طلبان 4)کلاه برداران و عناصر بیگانه (گارد سفید و غیره) 5) قاچاقچیان و ماجراجویان 6) جاسوس های خارجی.

قبل از آنکه به سراغ تحلیل تعداد نیروهای بلشویک لنینیست برویم، باید به این نکته اشاره کنیم که هیچ یک از دسته های اخراجی و رویدادهای مذکور، شامل هیچ کدام از سوسیال رولوسیونرها و منشویک ها نمی شود. هر دوی این احزاب دیگر حیات سیاسی ندارند. همانطور که رفیق تاروف به درستی اخیرا به آن اشاره کردند، اقدامات ارتجاعی آنها در سال 1917، مسیر آنها برای نزدیک شدن به نسل های جدید در شهر و روستا را مسدود کرد. و همانطور که سگیلا، رفیق یوگوسلاو و زندانی دیروز استالین به دفعات تأکید کرده، تنها اپوزیسیون جدی در کشور، همان بلشویک لنینیست ها هستند. در کلامی دیگر، اپوزیسیون ضد بناپارتیسم در اتحادیه جماهیر شوروی، نه از اصول دموکراسی خرده بورژوازی، بلکه از پیروزی انقلاب اکتبر و حرکت با پرچم آن، جریان گرفته است.

پس از پاکسازس ها ی قبلی و حذف فیزیکی مخالفین، این طور به نظر می رسد که نه صدها، نه هزاران، بلکه حداقل دویست هزار بلشویک لنینیست در صفوف اول دسته های اخراجی حضور دارند.تعداد دقیق کدام است؟ مطبوعات شوروی محتاطانه از ذکر شمار آن خودداری می کنند. تنها در مقالات و ملاحظات مربوط به استان و ناحیه ها است که مستقیم یا غیر مستقیم(اغلب غیر مستقیم) به تعداد تروتسکیست های اخراجی اشاره ای دیده می شود.. پیشنهاد ما کار بر روی اطلاعات این چنینی است.

خاتاویچ، منشی استان دنیپر پتروفک، در مقاله ای گزارش داده است که طی بررسی اسناد اعتبارنامه در حوزه استحفاظی خودش، 2646 نفر،یعنی 8 درصد کل سازمان از حزب اخراج شده اند. ظاهر بررسی اینطور بود که: "نه تنها در کشف افراد منزوی بلکه در کشف کل گروه های زینوویویست- تروتسکیستی که مخفیانه در صفوف حزب فعالیت می کنند نیز موفق بودیم". خاتاویچ به جای بیان تعداد آنها ( گروه های زینوویویست- تروتسکیست)، ارقام دیگری را اینگونه ذکر می کند: " 1500 تن از گارد سفید، کولاک، اعضای پبلیورا، ماختو و دیگر گروه ها، 300 کلاه بردار و قاچاقچی که با استفاده از اسناد تقلبی در حزب نفوذ کرده بودند." (پراودا، 26 سپتامبر، 1935). دو گروه مذکور روی هم 1800 نفر اخراجی می شوند، بعلاوه مقاله به "جاسوسان خارجی که به سازمان حزب نفوذ کرده اند " نیز اشاره می کند اما این نمونه ها تنها می توانند به اشخاص و نه به تعداد زیادی مربوط باشند. با حذف دسته های مذکور، سهم تروتسکیست ها و زینوویویست ها از اخراجی ها باقی می ماند، که بعلاوه تمام مخالفان، کمتر از 1600 نفر نیست. یا شاید خاتویچ برخی دسته های اخراج شده را پنهان می کند؟کدامشان را و چرا؟ حتی اگر تنها نیم یا یک سوم رقم بالا سهم تروتسکیست ها از موج اخراج باشد، در آن صورت با رقم بزرگ 500 تا 1000 نفر رو به رو هستیم. طبیعتاً این عدد کاملا فرضی است.

در همان شماره پراودا، در بخش کوچکی، دیدیم که در منطقه دریای سیاه آزوف، 4326 نفر، یعنی 7 درصد تعداد کسانی که مورد بررسی قرار گرفته اند اخراج شده اند.بررسی نشان داد که که در سازمان های شهری گوناگون(مثل کرانسکی آکسای، بخش کشاورزی منطقه و تراست میوه)، گروه های ضد قنلاب زینوویویست- تروتسکیست وجود داشتند. گرچه این بخش کوتاه سهم این گروه های ضد انقلاب را مشخص نمی کند، اما تصدیق می کند که حتی پس از بازرسی، مخالفین پنهانی به رشد در سازمان های منطقه ای ادامه داده اند.

در منطقه سیبری غربی، 3576 نفرعضو(11 درصد) و 1935 کاندید(12.8 درصد) اخراج شده اند. منشی آیخه در پراودا می نویسد:"در میان اخراجی ها بیشترین تعداد کولاک ها و گاردهای سفید از ارتش کولجک هستند که یک سوم رقم کل را تشکیل می دهند و پس از آنها تروتسکیست ها و زینوویویست ها هستند (23 دسامبر 1935). با توجه به این اظهارات، بلشویک لنینیست ها در رتبه دوم قرار می گیرند و تمام اخراجی ها به استثنای گارد سفید در چهار دسته تقسیم می شوند.اگر نفرات اخراجی به تساوی در این دسته در نظر گرفته شوند، هر دسته بیش از 900 نفر خواهد بود. در عین حال، خود آیخه تروتسکیست ها و زینوویویست ها را پس از کولاک ها و گارد سفید بزرگترین دسته اخراجی ها می داند. بنابراین، حد اقل 1000 نفر یا 20 درصد کل اخراجی ها در منطقه سیبری غربی را بلشویک لنینیست ها تشکیل می دهند. آیخه می گوید: "تقریباً نیمی از کل تعداد تروتسکیست ها و زینوویویست های اخراجی در مراکز آموزشی مشغول کار بودند. زینوویویست- تروتسکیست ها برای نفوذ در بخش ایدئولوژیک حزب و استفاده از آن برای تبلیغات نظرات خود تلاش زیادی کردند. "این اظهارات آشکارا به اعضای جدید حزب از میان دانشجویان و جوانان طبقه کارگر اشاره دارد. باید قبول کرد که سیبری در گرایش جوانان به بلشویک لنینیست ها یک استثنا است زیرا جوانان آشکارا تحت تاثیر تبعیدی ها قرار دارند.(همان حالتی که در دوران تزاریسم هم شاهد آن بودیم.)

در حوزه خارکوف، از 50000 عضو حزب، 4000 نفر اخراج شدند. اما منشی زایتسف تنها به 2356 اخراجی که بررسی مدارکشان توسط گروه های عالی رتبه انجام گرفته می رسد. در میان این گروه اخراجی ها، 907 کولاک و گارد سفید، 594 مفسد اخلاقی و مخل نظم حزبی، 120 کلاه بردار و قاچاقچی،42 بورژوا ناسیونالیست و در نهایت 120 تروتسکیست قرار دارند. اگر به این نکته هم توجه کنیم که در خارکوف، ساتراپیه کوسیور، پتروفسکی و کمپانی، حذف فیزیکی مخالفین از 1923 با توحش در جریان بوده و آوازه آن به تمام شوروی رسیده، همین شمار اندک 120 نفر، که شامل 5 درصد اخراجی ها است حقیقتاً عجیب است.

کاملاً مشخص است که بوروکراسی کمترین علاقه ای برای زیاد نشان دادن نفوذ بلشویک لنینیست ها ندارد، به همین دلیل باید در نشریات به دنبال ارقام و آمار"کمتر" اپوزیسیون باشیم. بعلاوه، از 1924 گروه های استالینیست ترجیح می دادند که اپوزیسیون را تحت عنوان منحرفان اخلاقی و یا حتی گارد سفید اخراج کنند بنابراین شکی باقی نمی ماند که پر نفوذترین و فعال ترین عناصر بلشویک لنینیست تحت عناوین دیگر اخراج شده باشند و به این ترتیب: در کمپ های متمرکز و در راه تبعید به حذف آنها اقدام شده است.

با توجه به استدلال ما برای بزرگ لحاظ کردن ارقام اخراجی، اگر سیبری غربی را به عنوان ضریب در نظر بگیریم، به عدد بیش از 40000 تروتسکیست و زینوویویست اخراجی در کل اتحادیه شوروی خواهیم رسید. اما اگر همان 5 درصد تروتسکیست های اخراجی که خارکوف عمداً به حد اقل رسانده در نظر بگیریم، از 200000 اخراجی به رقم 10000 می رسیم. و اگرنهایتاً، میانگین سیبری غربی و ارقام خارکوف را مدنظر قرار دهیم، به رقم 25000 می رسیم، که در تمام احتمالات این رقم آخر به حقیقت نزدیک تر است.

اهمیت سیاسی اطلاعات بالا بر کسی پوشیده نیست اما یک سوال باقی می ماند: چرا بوروکراسی از سویی کلیت موضوع را مخفی نگاه می دارد در حالی که از سوی دیگر اطلاعات مغروضی جهت آگاهی عوام پخش می کند؟ جواب ساده است، بوروکراسی از پوست خود به آرامی بیرون می خزد تا از تبلیغات برای بلشویک لنینیست ها جلوگیری کند، در حالی که در همان زمان مجبور به انتشار اخطار است: مواظب باشید! آنها زیادند! آنها در حال رشدند! در هر صورت هیچ حرفی از بقایای آنها به میان نمی کشد.

بلشویک لنینیست ها دشمن آشتی ناپذیر بوروکراسی که در پی محکم کردن جای پای خود در قدرت است، بودند و خواهند ماند، کمی عجیب است که گروه استالینیست مقام اول را در آمالکام هایش به تروتسکیست ها اختصاص داده است. آنها از تمام مبارزه شان افتخار کسب کردند. ذات پاکسازی های اخیربهترین و روشن ترین گواهی است بر نفوذ و برتری آنها. بوروکراسی دیگر نمی تواند دشمنانش را مانند احزاب تروریست و مقابل چشمان همگان حذف کند. نگارکه پاکسازی عمومی جایش را به محکمه جنایی مخفی و جنایتکار بورژوازی داده و حذف فیزیکی اخراجی ها را به "جی پی یو" سپرده باشد! این روش با آنچه بوروکراسی می خواهد منطبق است، چنان که استالین بلافاصله پروژه جدید پاکسازی را از اول فوریه تا اول مه سال جاری آغاز کرده است . کارت های قدیمی حزب (که کهنه به نظر می رسند) باید با کارت های جدید تعویض شوند و قوانین "سی سی" ( برای تمدید کارت ها) شامل شرایط سختی است. ارگان های "جی پی یو" باید دوباره تمام اعضای حزب را بررسی کنند و تنها برای کسانی که می توانند اعتماد آنها را جلب کنند کارت صادر می کنند. گویا شش ماه دیگر باید ببینیم چند بلشویک لنینیست به موجب آن از حزب به کمپ های متمرکز منتقل می شوند.

اطلاعات ذکر شده در بالا ممکن است برای بسیاری غیر منتظره باشد. ما عامدانه و آگاهانه تمامی محاسبات را پیش روی خوانندگان انجام دادیم تا جلوی هر سوظن، برداشت شخصی یا طرفداری از گروه خودمان را بگیریم. جان کلام بر این پایه است که تحت نفوذ مطبوعات استالینیست و عاملانشان( مثل لوئیز فیشر و آقایان دیگر) نه تنها دشمنان ما بلکه تعداد زیادی از دوستان ما تدریجاً به این عقیده خو گرفته اند که اگر بلشویک لنینیستی هنوز در اتحادیه جماهیر شوروی زنده است، حتماً در کمپ های کارگری و شرایط سخت به سر می برد. نه! مسئله تنها این نیست، برنامه مارکسیستی و رسوم انقلابی با اقدامات پلیسی ریشه کن نمی شوند. برای اطمینان، بلشویک لنینیست ها کار در شوروی را امروزه از کار در هر جای دیگر دنیا سخت تر می دانند ( نمونه در همین زمینه، اظهارات رفیق یوگوسلاوئمان، سیلیگا). با این وجود، کارکرد اندیشه انقلابی تنها به یک روز خاص متعلق نیست. نه تنها در تئوری، بلکه به در عمل، پرچم و رسوم، گرایش ما مشی توده ای و کارگری دارد و امروز، آشکارا مشغول ترسیم نیروهای نیروهای جدید خود است. در میان ده تا بیست هزار تروتسکیست اخراجی طی آخرین ماه های سال 1935، نمایندگان نسل پیش، شرکت کنندگان در جنبش سال های 1923-28، شامل تنها ده ها و یا صدها نفر می شوند، ترکیب اصلی همه از اعضای جدید هستند. بعلاوه، نباید فراموش کنیم که اطلاعات بالا فقط مربوط به حزب است. اما سازمان جوانان کمونیست با میلیون ها عضو جوان هم وجود دارد. در میان آنها، آشوب و نا آرامی، رفتاری خصمانه و برنامه ریزی شده تلقی می شود. آموزش لنینیزم به جوانان در اتحادیه جماهیر شوروی به شدت سخت است. اما بدون شک، تراز آنها به شکلی قیاس ناپذیر از احزاب استالینیست بالاتر است. رسم بزرگ ادامه خواهد داشت، از نوشته های قدیمی اپوزیسیون در محل های مخفی نگهداری می شود، کتاب های مارکس،انگلس و لنین (هنوز ممنوع اعلام نشده اند) در قفسه کتابخانه ها قرار دارند. نشریات شوروی اجباراً به پوشش رخدادهای سراسر جهان تن داده اند. ادبیات انترناسیونال، تحت پرچم بین الملل چهارم بسیار غنی است، عقاید و شعار های ما از هزاران کانال به درون اتحادیه جماهیر شوروی نفوذ می کند که در بخشی بولتن های روسی این وظیفه را به عهده دارند. بنابراین برتری عقاید انقلابی تأمین است.

تحت تازیانه های بوروکراسی و بدون خشمی هدفمند در بخشهایی از یاگوداس، موودس و غیره، عناصر منزوی و تکرو جوانان مسیر ترور های فردی را پیش رو می گیرند، مسیر نومیدی و یأس. بناپارتیست ها مشتاقانه از اقدامات تروریستی برای به حق جلوه دادن سرکوب خونین مخالفان استفاده می کنند. اما بخش اصلی جوانان انقلابی از طبقه خود گسست نمی کند تا در راه ماجراجویی فردی قدم بگذارد. برنامه انترناسیونال چهارم، گرچه معجزه آنی را قول نمی دهد اما به تنها راه قطعی و صحیح اشاره دارد. رشد انترناسیونال چهارم در پهنه جهان، دوستان و همراهان ما را در اتحادیه جماهیر شوروی نیرومند می کند. ما می توانیم با اطمینان اعلام کنیم که با وجود سیزده سال تعقیب و گریز، تهمت و قتل عام، ظلم و ستم و بد نامی، با وجود تسلیم و خیانت خطرناک تر از اذیت و آزارها، حتی امروز انتر ناسیونال چهارم قوی ترین، بیشترین و شجاع ترین اعضای خود را در اتحادیه جماهیر شوروی دارد.

نه! ما کوچکترین زمینه ای برای مأیوس شدن نداریم، حرکت رو به جلو هموار و مستقیم نیست. مبارزه تحت ستم ما به فداکاری های بزرگ نیاز دارد، اما آینده از آن ماست. آخرین پاکسازی بوروکراتیک در اتحادیه جماهیر شوروی اثباتی است بر اینکه: آینده از آن ماست.

بعدالتحریر- پافشاری بر ذکر "جاسوسان سازمان های خارجی" اخراج شده از حزب در طول پاکسازی، شایسته توجه خاصی است مسائلی اینچنین کاملاً امکان پذیر است، اما آنها تنها استثنائات هستند. نامه های محرمانه معمولی برای مراقبت از ارسال اطلاعات کافی است، اما چرا روزنامه ها تا این حد به مسئله جاسوس ها چنگ می زنند؟ مطبوعات استالیسنیست هرگز نمی توانند بدون راهنمایی از بالا اینقدر جسور باشند. اما هدف از فرمان صادر شده چیست؟ می توان به راحتی دلیل آن را حدس زد.

در زمان حکومت استبدادی استالین در اتحادیه جماهیر شوروی، کمونیست های مخالف زیادی مورد هدف گلوله قرار گرفتند و رقمی بزرگتر از آن هم در زندان های انفرادی و کمپ های متمرکز رنج می کشند. حتی اخبار زیادی در این مورد به بیرون درز می کند، از استثنائات مهم، گزارشات سیلیگا است که به تازگی از زندان های استالین رهایی یافته است.

بوروکراسی باید به هر روشی این افشا سازی ها را دفع کند، با برای تسلیح نوکران خارجی اش و یا حد اقل شبه توضیحاتی را رائه دهد . جای تعجب ندارد که مأموران کمینترن، کمونیست های خارجی کشته یا زندانی شده را جاسوسان سازمان های خارجی می دانند. این جنایات بدون مکافات نخواهند ماند و توده های کارگر حقایق را خواهند شنید. سازمان های انتر ناسیونال چهارم در اجرای وظایف شان استوار خواهند بود.

منبع: "میلیتانت نو" 15 فوریه 1936

No comments: