Friday, September 7, 2007

گفتگوی گزارشگران

با مزدك پويان از همكاران نشريه ميليتانت

گزارشگران:

تعریف چپ چیست و از چه مشخصاتی برخوردار است؟

مزدك پويان:

مسلماً واژه "چپ" به تنهایی مفهومی گنگ و بسیار کلی است، همواره می توان گروه یا عقیده ای را نسبت به دیگر گروه یا عقیده چپ شمرد. به عنوان مثال در انتخابات اخیر فرانسه سگولن رویال کاندیدای حزب سوسیالیست نسبت به نیکلای سارکوزی یا ژان ماری لوپن چپ محسوب می شد اما در نهایت نظرات این فرد از دید هر فرد مارکسیست و انقلابی بی شک، شدیداً راست گرایانه است. بنابراین اصولاً استفاده از واژه ای نظیر چپ در ادبیات سیاسی می تواند تا حدود زیادی غلط انداز باشد و عده ای که از این واژه به طور گسترده برای عرضه خویش استفاده می نمایند دچار پوپولیسم نیرومندی هستند که سعی دارند خود را با استفاده از این گونه نقاب ها "رادیکال" نشان دهند. اما اگر ما منظور از "چپ" را چپ مارکسیستی در نظر بگیریم در آن صورت بی درنگ تعریفی این چنین را برای آن ارائه خواهیم کرد: چپ مارکسیستی عبارتست از علم و آگاهی به رهایی بزرگترین و مهم ترین طبقه جامعه کنونی انسانی، یعنی طبقه کارگر که تنها با لغو فوری مالکیت خصوصی صورت می پذیرد. بنا به این تعریف می توان ویژگی ها و در واقع کلیدواژه هایی برای چپ مارکسیستی بر شمرد که عبارت هستند از اعتقاد به لغو فوری مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، از بین بردن سیادت سیاسی بورژوازی و کسب قدرت توسط "طبقه کارگر" از طریق انقلاب سوسیالیستی و در نهایت حرکت به سوی سوسیالیسم با استفاده از دموکراتیک ترین شکل حکومتی تاریخ بشر یعنی شوراها.

گزارشگران:

چپ از بستر کدامین بحران ها دوباره سربرآورده است؟

مزدك پويان:

پس از فروپاشی اردوگاه شرق به رهبری مسکو، بسیاری از تئوریسین های بورژوازی سخن از پایان تاریخ می زدند اما گذشت زمان بار دیگر نشان داد که چپ هرگز سر فرود نیاورده بود که بخواهد دوباره سر برآورد!

اصولاً دلیل چنین پرسش هایی می تواند این باشد که ما برای بلوک شرق و در صدر آن اتحاد جماهیر شوروی ماهیتی انقلابی قائل باشیم و آن را نمود سوسیالیسم در حال اجرا بدانیم، در صورتی که به اعتقاد من، روسیه شوروی پس استقرار و پا سفت کردن استالینیسم در آن، بلافاصله ماهیتی ضد انقلابی پیدا کرد که می توان نمونه های آن را در عملکرد این دولت در مورد انقلاب چین، مسئله هیتلر و سرکوب انقلاب اسپانیا مشاهده کرد. بنابراین فروپاشی یک نظام منحط کارگری را که به بوروکراسی شدیدی دچار بود و خود این عامل موجب ضدانقلابی بودن اش می شد، نمی توان به مثابه فروپاشی سوسیالیسم یا کمونیسم تلقی کرد.

چپ و به عبارت بهتر سوسیالیسم، پدیده ای مجرد و انتزاعی نیست بلکه تنها آلترناتیوی است که در برابر بربریت کنونی سرمایه داری قرار دارد. بنابراین تا زمانی که سرمایه داری به همراه بحران های ادواری و بعضاً دائمی اش وجود دارد، تا زمانی که مالکیت خصوصی، دولت، خانواده و نظام استثمار انسان توسط انسان وجود دارد چپ همواره به عنوان یک بدیل حاضر خواهد بود حتی اگر به مانند سال های نه چندان دور در ایران و یا سایر کشورها، "چپ کشی" حاکم باشد، حتی اگر دیگر اردوگاهی وجود نداشته باشد سوسیالیسم و انقلاب تا رهایی کامل انسان همواره حاضر خواهند بود.

گزارشگران:

اين چپ چگونه ترکيبی دارد؟ از چپ سنتی گفته ميشود آيا در برابر آن چپ مدرن قرار ميگيرد؟

مزدك پويان:

این سوال نیز بسیار کلی و حتی مبهم است، اما اصولاً ترکیب یک جریان سیاسی با مختصات و ویژگی های آن مشخص می گردد. در پاسخ به سوال نخستین گفته شد که ویژگی های چپ عبارت از "از اعتقاد به لغو فوری مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، از بین بردن سیادت سیاسی بورژوازی و کسب قدرت توسط "طبقه کارگر" از طریق انقلاب سوسیالیستی و در نهایت حرکت به سوی سوسیالیسم با استفده از دموکراتیک ترین شکل حکومتی تاریخ بشر یعنی شوراها" می باشد؛ بنابراین جنبش چپ مارکسیستی و انقلابی تشکیل شده از افراد و گروه هایی است که معتقد به اصول حداکثر بالا باشند و آن را صراحتاً در برنامه خود ذکر کرده باشند.

اما بخش دوم پرسش شما، موضوعی است که جای بررسی بسیار دارد چرا که عده ای با استفاده از چنین مفاهیمی و مدرن جلوه دادن خود سعی در اثبات انقلابی بودن عقاید انحرافی شان دارند.

در ابتدا ما می بایست چپ سنتی را تعریف کرده تا در برابر آن بتوانیم بدیلی به اصطلاح مدرن تر ارائه کنیم. به اعتقاد من، چپ سنتی شامل اعتقاد به انقلاب دو مرحله ای، سوسیالیسم در یک کشورو پیشبرد مبارزه مسلحانه به عنوان امری استراتژیک می شود. علاوه ی بر این موارد، چپ سنتی شامل آن دسته از چپ هایی می شود که با دموکراسی کارگری و رعایت این دموکراسی در درون تشکیلات خویش سخت بیگانه اند؛ این نوع چپ عمدتاً به حول محور لیدر و به عبارت بهتر، قطبی غیرقابل تغییر می چرخد، این بخش از چپ سنتی شدیداً از طرح انتقادات به خود و روش کار خود بیزار است، بارزترین مشخصه این نوع چپ بوروکراسی شدید درونی است. اگر ما این تعریف را بپذیریم در برابر آن باید مفاهیمی دیگر ارائه کرده که علاوه بر اصولی و انقلابی بودن، کارآمد نیز باشد. بنابراین ما نمی توانیم هر ملغمه ای را که چپ دهه های گذشته و سنت هایش را نفی می کند به عنوان آلترناتیو بپذیریم چرا که این قبیل راه حل ها می تواند در عین مدرن بودن، آلوده به انحرافاتی چون سکتاریسم و سانتریسم نیز باشد. بنابراین شاید بهتر باشد که در برابر چپ سنتی گذشته که در عمل شکست خورد(چه در مقیاس جهانی و چه در ایران) به جای استفاده از ترم مجهول و شدیداً روشنفکرانه "چپ مدرن" از "چپ انقلابی" استفاده کنیم.

گزارشگران:

آيا اين چپ در سطح يک جنبش مطرح است و يا اينکه فعالين و حرکتهای خود را دارد؟

مزدك پويان:

با نگاهی به وقایع یکی دو سال اخیر، می توان به این نتیجه رسید که چپ انقلابی و مارکسیستی در ایران به سرعت در حال اعتلا و پیشروی می باشد. پس از شکست اصلاحات و اضمحلال رفرمیسم، گرایش بسیار قوی و شدیدی به سوی سوسیالیسم در میان جوانان پدید آمد که خود، ناشی از شرایط عینی جامعه بود و هنوز هم چنین پروسه ای در جریان است. با نگاهی به جنبش های کارگری و دانشجویی، مطالبات آنان و اهداف رهبران طبیعی این جنبش ها قطعاً به این اذعان خواهیم داشت که چپ مارکسیستی و انقلابی امروز نه یک فرقه و جریان حاشیه ای بلکه جنبشی است که روز به روز وسیع تر می گردد و عملاً در حال تبدیل به قلب تپنده جنبش های اعتراضی زحمتکشان و آزادیخواهان ایران است.

گزارشگران:

راه کارها و بن بست های فعلی چپ در طيف های مختلف آن کدامها می توانند باشند؟

مزدك پويان:

این درست است که چپ مارکسیستی و انقلابی امروز در ایران از نقد به گذشته و سنت های پیشین آغاز کرده است اما واقعیت این است که بسیاری از طیف ها هنوز در بند انحرافات چپ سنتی می باشند. عده ای در تلاش هستند تا جنبش کارگری را در انقیاد خود قرار دهند که مبادا امتیازهای بوروکراتیک این عده از بین برود. در جنبش دانشجویی همواره شاهد جنگ های فرقه ای هستیم که عده ای معدود سعی دارند تا تمامی حرکت های اعتراضی دانشجویان را به نام خود و فرقه شان ثبت کنند، این عده همواره از بحث اصولی و رفیقانه گریزانند و هرگز حاضر به بحث با دیگر جریانات حاضر در جنبش دانشجویی در کنار فعالیت های اصلی خود نمی باشند و در نتیجه تمامی انرژی خود و سایر طیف های حاضر در جنبش را در بحث ها و جدل های سکتاریستی به هدر می دهند.

به عقیده من، همانگونه که امروز در سطح جنبش کارگری عمل می شود، با باز کردن درها و ایجاد فضایی دموکراتیک همراه با حق حفظ گرایش برای هر فرد یا عده می توان بر انحرافات موجود غلبه کرد. این کاری است که رفقای حاضر در جنبش کارگری در "شورای همکاری...." انجام می دهند و تا کنون نیز بسیار ثمربخش بوده است. وقتی که افراد حق حفظ گرایش را برای هر فرد یا جمع محفوظ بشمارند، می توانیم شاهد شکل گیری اتحاد هایی برای انجام یک سلسله کارهای مشخص (مانند برگزاری مراسم 16 آذر یا اول ما مه) باشیم که رفقای طیف های گوناگون در کنار هم و در اتحاد با یکدیگر مبارزه را به جلو می برند و در عین حال از نقد یکدیگر غافل نمی شوند.

گزارشگران:

بحران زدائی در درون چپ در کدامين مسير است و تا چه اندازه آگاهانه به پيش برده می شود؟

مزدك پويان:

خوشبختانه در سطح جنبش کارگری با آغاز اتحاد عمل در قالب "شورای همکاری..." گامی بسیار موثر در جهت حل بحران حاضر در جنبش مترقی ایران، یعنی افتراق نیروها، برداشته شده است. به عقیده من این مدل می تواند نمونه ای باشد برای سایر جنبش های خواستار رهایی مانند جنبش زنان و دانشجویان که در درون خویش با ایجاد چنین اتحاد عمل هایی فضا را برای حرکت بهتر مهیا سازند. در صورت تحقق چنین امری در جنبش های نامبرده می توانیم پس از سال ها شاهد همکاری و اتحاد سیستماتیک جنبش های زنان،معلمان، دانشجویان و کارگران باشیم که در صورت انجام چنین مهمی، جنبش سوسیالیستی ایران گامی بسیار بزرگ و مهم در جهت حل بزرگترین بحران خویش، یعنی بحران تشکل و رهبری برداشته است چرا که از درون چنین اتحادهایی می توانیم شاهد زایش حزب طبقه کارگر ایران باشیم.

No comments: